جدول جو
جدول جو

معنی هی را - جستجوی لغت در جدول جو

هی را
همراه، باهم
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از هیرا
تصویر هیرا
(پسرانه)
فراخ، وسیع (نگارش کردی: هرا)
فرهنگ نامهای ایرانی
(فِ)
ابوالبهی رافع. غلام سعید بن عاصک بود و از طرف وی بحضرت رسول هدیه شد و بیدرنگ آزاد گردید. ابن حجر در الاصابه ج 2 قسم اول بسلسلۀ اسناد از او روایتی چنین نقل کند: از رسول خدا پرسیدم بهترین مردم کیست ؟ فرمود: ’ذوالقلب المحموم و اللسان الصادق’ و نیز داستانی از او با عمرو بن سعید الاشدق آورده است. رجوع به الاصابه ج 2 قسم اول و قاموس الاعلام ترکی ج 3 شود
لغت نامه دهخدا
(نَ یَ)
سلطنت کردن: و چون او را وفات آمد دارا هنوز نزاده بود و مادرش پادشاهی میراند. (ابن بلخی)
لغت نامه دهخدا
(تَ / تِ / تُ)
عاجز و ناتوان در تدبیر و رای. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
تصویری از وی را
تصویر وی را
ضمیرمنفصل سوم شخص مفرد درحالت مفعولی: (امیر وی را گفت)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پادشاهی راندن
تصویر پادشاهی راندن
سلطنت کردن
فرهنگ لغت هوشیار
پس فردا
فرهنگ گویش مازندرانی
هیچ گاه
فرهنگ گویش مازندرانی
نام روستایی در کجور
فرهنگ گویش مازندرانی